منتقدان بی سواد
هر فرد در طول حیات خود ممکن است بارها توسط دیگران مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی از این ارزشیابی ها دارای جنبه های تشویقی و برخی دیگر منتقدانه است. انتقاد از دیگران در صورتیکه هوشمندانه انجام شود آثار بسیار مفیدی خواهد داشت، درغیر این صورت ممکن است با واکنش های منفی مختلف مواجه شود. این رفتار، هنری است که باید آموخت و بدون آگاهی از روش کاربرد آن زیان بار خواهد بود. آنچنانکه در ماه های سپری شده از دولت آقای روحانی شاهد بوده ایم، رئیس جمهور، بدون آنکه پاسخی به انتقادات اصولی و دقیق مطرح شده نسبت به توافقنامه ژنو داشته باشد، با ادبیات روزهای قبل از انتخابات که منتقدان عملکردش در پرونده هسته ای زمان اصلاحات را «بی سواد» خوانده بود، این بار نیز ترجیح داد با تکرار همان روش، اساتید و منتقدان توافق ژنو را با برچسب «بی سواد» به حاشیه رانده و علنا از چهره های دانشگاهی بخواهد که در حمایت از این توافقنامه عجیب و پرحاشیه، وارد میدان شوند.این در حالی است که رئیس جمهور محترم دقیقا روشن نکرده اند که آیا مراد از منتقدین بی سواد، دانشمندان هستهای منتقد به تعطیلی تاسیسات هسته ای کشور هستند و یا اساتید مبرزی چون امثال دکتر سعید زیباکلام (دکترای فلسفه غرب و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران) که این روزها تمامی پروژه های علمی خود را به حالت تعلیق درآورده و برای روشنگری در قبال این توافقنامه غیرقابل دفاع، به دانشگاه های مختلف کشور سفر می کنند. هر شعار، ایده و آرمانی بالاخص آنگاه که در سطوح اجتماعی – سیاسی مطرح شود، وقتی معنای واقعی خود را مییابد که به زیور عمل نیز مزین گردد و ظرفیت تحقق عینی و عملی نیز داشته باشد. طبیعی است که در تحقق عملی آن شعارها، اولویت با افراد و جریانهای است که خود طراح و پیشنهاد دهنده آن بودهاند. در طول دو سه دهه اخیر ملت بزرگ ایران شاهد طرح شعارها و ایدههایی چون اصلاح طلبی، عدالت خواهی، آزادی خواهی, استکبار ستیزی و ... بودهاند. عمل به این شعارها خود بهترین معیار برای قضاوت افکار عمومی نسبت به جریانهای سیاسی است که از تابلودار این شعارها بوده اند. شعار "اعتدال گرایی" نیز از جمله این ایدههای اجتماعی - سیاسی است که توسط آقای روحانی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم طرح گردید و توانست اعتماد اکثریت ملت را کسب نماید و صاحب ایده را بر مسند ریاست جمهوری بنشاند. از این پس و با آغاز به کار دولت یازدهم، تحقق عینی و عملی شعار "اعتدال گرایی" که به ادعای حامیان آن در حد یک گفتمان و دکترین عملی سیاستورزی خودنمایی میکند، به مطالبه عمومی ملت ایران تبدیل شده است و دولت اعتدال در قبال عملکرد خود باید پاسخگوی افکار عمومی باشد. اما متاسفانه در این مسیر علیرغم تلاشهای انجام شده، گاه شاهد تندرویها و افراطیگریهایی هستیم که ادعای اعتدال ورزی را با تردید مواجه ساخته است. شاید این نقض غرض و فاصله گرفتن از مفهوم پسندیده این شعار از جانب برخی اطرافیان رئیس جمهور قابل تحمل باشد، اما از شخص رئیس جمهور محترم که صاحب این شعار است برای پابرجا ماندن ارزش این شعار انتظار بیشتری میرود. تکرار این سخن که "برخی پیام انتخابات 24 خرداد را نشنیدهاند" از جمله فاصله گرفتن از این شعار و یادآور سرایت فضای پراحساس قبل از انتخابات به بعد از آن است که با مشی اعتدال قابل جمع نیست.آخرین نمونه این فاصلهگیریها اظهاراتی است که صبح روز سه شنبه در اجلاس روسای دانشگاه ها و مدیران پارکهای علم و فناوری به وقوع پیوست. رییس جمهور در جمع تعدادی از اساتید دانشگاهها به سخنرانی پرداخت و در بخشهایی از سخنانش به نقدهای صورت گرفته به توافقنامه ژنو اشاره کرده و با «بی سواد» خواندن منتقدان توافق ژنو ابراز میدارد: «چرا یک عده بیسواد که از بخشهایی خاص پول میگیرند باید حرف بزنند اما بزرگان، دانشگاهیان و اساتید ما سکوت میکنند؟ چرا وقتی یک اتفاق بینالمللی رخ میدهد، اساتید نامه خصوصی به رئیسجمهور مینویسند؟ چرا فریاد نمیزنید؟ چرا وارد میدان نمیشوید؟ ما روحیه سقراط وار میخواهیم. کسانی که در مذاکرات ژنو، مذاکره کردند نیز از دانشگاهها هستند و از اساتید دانشگاههای ما به حساب میآیند.» چنین اظهارنظری غیرواقع بینانه که باتحقیر منتقدین همراه و آثار احساس و تا حدودی عصبانیت در آن مشهود است، در زمره نشانههایی است که افکار عمومی را در پایبندی دولت یازدهم به شعار اعتدال گرایی دچار تردید خواهد کرد.به هر حال در جامعه همواره مخالفینی وجود دارند که فارغ از درستی یا نادرستی ادعاهایشان، و مطابق با عقل و شرع و عرف سیاسی باید برای صبورانه نظراتشان را شنید. این موارد اختلافی اتفاقا آنگاه بیشتر خواهد شد که موضعات محل مناقشه از حساسیت بیشتری در سطح جامعه برخوردار باشد. امروزه در صدر این موضوعات و مناقشات مساله دیپلماسی هستهی دولت یازدهم است که حتی در بین هواداران دولت روحانی نیز منتقدینی دارد، همانطور که سیاستهای هستهی دولت نهم و دهم نیز همواره مورد انتقاد اصلاح طلبان و حتی شخص آقای روحانی قرار داشت.به هر حال مذاکرات آقای ظریف و گروه 5+1 چیزی نیست که نتایج آن تنها در سرنوشت بخشی از جامعه اثرگذار باشد. این مساله امروز به موضوعی ملی بدل شده که سرنوشت تک تک افراد جامعه به آن بستگی دارد، لذا نباید انتظار داشت که دهنها بسته شده و منتقدین و مخالفین به بیسوادی و قلم به مزد بودن متهم شوند! بنظر میرسد حتی در بین اساتید دانشگاه نیز جمع قابل ملاحظهای هستند که آنان نیز جزو منتقدین دیپلماسی هستهای به حساب میآیند اما گویا چون نظراتشان با مذاکره کنندگان همسو نیست، صبر و حوصلهای برای تحمل و شنیدن سخن آنان وجود ندارد. که اگر اینگونه باشد میتواند دولت اعتدال را دچار آفت و بیماریای سازد که دولتهای گذشته نیز به خاطر وجود برخی بیتدبیریها و افراطیگریها در مقاطعی بدان دچار گردیدند! دولت یازدهم نقد را تحمل نمیکند. رئیس دولت یازدهم بارها با اظهارات خود منتقدان را در معرض تهمتها و توهینهای سنگین قرار داده است. از تازه انقلابی و یکشبه انقلابی گرفته تا کاسب تحریم و این بار، او منتقدان محتوای توافق ژنو را «بیسواد» دانست. حسن روحانی دیروز در اجلاس روسای دانشگاهها و مدیران پارکهای علم و فناوری به منتقدان محتوای توافقنامه ژنو تاخت. او که در جمع برخی اساتید دانشگاه سخن میگفت، همچنین گلایههایی نیز به اساتید دانشگاه داشت. او گلایه کرد که چرا کسی از جامعه دانشگاهی از او و عملکرد وزارت امور خارجهاش در موضوع هستهای و بویژه توافق ژنو علنا حمایت نمیکند. روحانی البته همین منتقدان به زعم او بیسواد را به دریافت پول از جاهای خاص نیز متهم کرد. به گزارش ایسنا، جملات جنجالی روحانی در این سخنرانی از این قرار است: «میخواهم یک نقد هم نسبت به دانشگاه بکنم؛ البته شما باید نقد کنید اما من میخواهم بگویم چرا دانشگاه خاموش است؟ چرا یک عده بیسواد که از بخشهایی خاص پول میگیرند باید حرف بزنند اما بزرگان، دانشگاهیان و اساتید ما سکوت میکنند؟ چرا وقتی یک اتفاق بینالمللی رخ میدهد، اساتید نامه خصوصی به رئیسجمهور مینویسند؟ چرا فریاد نمیزنید؟ چرا وارد میدان نمیشوید؟ ما روحیه سقراطوار میخواهیم. کسانی که در مذاکرات ژنو، مذاکره کردند نیز از دانشگاهها هستند و از اساتید دانشگاههای ما به حساب میآیند». وی افزود: چرا فقط یک عده معدود که از جاهای معدودی تغذیه میشوند؛ صحبت میکنند؟ البته نمیگوییم آنها حرف نزنند ولی چرا فقط آنها صحبت میکنند؟ چرا فقط یک عده کمسواد صحبت کنند و اساتید دانشمند و بزرگان دانشگاه ما خصوصی حرف میزنند؟ چرا آنها به میدان نمیآیند؟ آینده تاریخ این را به ما نمیبخشد. به نظر میرسد نخبگان دانشگاهی نگاهی مردد به توافق ژنو دارند. آنها اعتبار علمی خود را در یک موضوع مشکوک و مردد هزینه نخواهند کرد. تردید جامعه دانشگاهی نسبت به آنچه در ژنو اتفاق افتاد یک واقعیت انکارناپذیر است. آقای روحانی به جای آنکه جامعه دانشگاهی را به دلیل عدم همراهی با سیاستهای او در حوزه هستهای شماتت کند، شاید باید نسبت به اعتقاد خود درباره توافقنامه تجدیدنظر کند. نمیتوان جامعه دانشگاهی را به دلیل عدم حمایت از محتوای توافق ژنو سرزنش کرد. جامعه دانشگاهی همانند همه مردم دیده است که آقای روحانی تنها چند ساعت پس از توافق ژنو صراحتا اعلام کرد حق غنیسازی ایران در متن این توافقنامه تثبیت شده است اما کمی بعد که متن توافق منتشر شد، کسی چنین موضوعی را در متن توافق ندید. آیا باید انتظار داشت جامعه دانشگاهی چشم بر این موضوع ببندد و صرفا از موضع سیاسی به حمایت از این توافقنامه بپردازد؟ جامعه دانشگاهی عدم توازن در توافق ژنو را به خوبی مشاهده کرده و میداند زمانی که ایران در گام نخست با توقف غنیسازی 20 درصد اقدام به نابودی ذخیره آن میکند، در واقع نگرانی اصلی رژیم صهیونیستی درباره برنامه هستهای ایران را از بین برده است اما در مقابل این امتیاز بزرگ، ایران چه امتیازی دریافت کرده است؛ آیا آقای روحانی انتظار دارد اساتید علوم سیاسی و حقوق بینالملل برای چنین تدبیری کف بزنند؟ جامعه دانشگاهی به خوبی میداند آمریکاییها توافق ژنو را به مثابه یک دالان فشار بر ایران تلقی میکنند. آنها اظهارات جان کری را میشنوند که ایران را تهدید میکند در صورت عدم اجرای تفسیر آمریکا از توافق ژنو، منتظر گزینه نظامی باشد. اساتید دانشگاهی ما در واقع همه این موارد را دیده و میبینند. از همه مهمتر به نظر نمیرسد ادبیات آقای روحانی درباره منتقدان توافق ژنو شایسته آن جمع نخبگانی بوده باشد. سخنرانی در میان دانشگاهیان چارچوب و مختصات خاص خود را دارد و باید متناسب با شأن آنان اظهارنظر کرد. به نظر میرسد این اظهارنظر آقای روحانی در تخریب منتقدان، موجب بهبود ذهنیت جامعه دانشگاهی نشده و نخواهد شد. اما چاره چیست؟آیا زیباتر نیست که در تقابل با اصحاب نقد، پاسخگویی متین را جایگزین فرافکنی کنیم؟!به راستی چگونه است که شما رئیسجمهور خونریز آمریکا را «مؤدب و باهوش» میدانید اما با مردم وطن خود، اینگونه سخن میرانید؟! و وقتی شما چنین سخن میگویید، دیگر چه انتظاری از مشاوران ارشد حضرتعالی است که رای نیمی از مردم را رای به بیقانونی نخوانند؟! در جهان امروز نقش احساسات و افکار انسانی در توسعه و تکامل انسانها ، سازمانها و جوامع پررنگ گشته است و برقراری ارتباطات و هماندیشی بین آنها از اهمیت بیشتری برخوردار گشته است. اگر فردی آگاه و توانمند نسبت به احساس و عملکرد ضعیف و نامطلوب افراد یا واحدهای دیگر بطور مطلوب و مفید اظهارنظر کند، از قدرت انتقاد موثر و مثبت بهرهبرداری کرده است، او به خوبی به نقاط قوت و ضعف طرف مقابل واقف است و درصدد تقویت نقاط قوت و حذف نقاط ضعف وی برمیآید. |